ملک سلمان سعودی در سه و ماه اندی که از نشستنش بر تخت زرین سلطنت میگذرد در قامت پادشاهی برای اداره امور جاری مملکت ظاهر نشده بلکه بیشتر در تدارک میهمانی خداحافظی نسل سالخورده شاهزادگان با قدرت و سپردن تاج شاهی به نسل جوان آلسعود بوده است.
با بزرگ شدن شجره خاندان سعودی انتظار میرفت برای جلوگیری از بروز رقابت حذفی و خونین میان شاهزادگان «مجمع الجزایر اداری» ایجاد شود؛ بدین صورت که هر بخشی از امور کشوری و سلطنتی بین شاخههای مختلف سعودی تقسیم شود. برای نمونه، وزارت خارجه در دست فیصلها و گارد ملی در اختیار وارثان پادشاه پیشین باشد و وزارت کشور مایملک فرزند شاهزاده نایف، ولیعهد اسبق، شود. اما به نظر می رسد که ملک سلمان سناریوی متفاوتی نوشته است. او در پرده اول، خط انتقال قدرت را از پسران ملک عبدالعزیز موسس نظام السعودیه به نوهها تغییر داده؛ در پرده دوم، مدعیان دردسرساز قدرت را گوشهنشین کرده؛ و در مرحله سوم، پسر جوانش را به یک قدمی تاج و تخت رسانده است.
در طرحی که ملک سلمان اتود زده، علمای وهابی، طایفه سدیریها و امریکا سه رکن حمایتی فرض شدهاند. او به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با علمای وهابی دارد به پادشاهی محافظهکار معروف شده و بابت پشتبانی آنها خاطرجمع است. لذا از این پس پروژه ملک سلمان برای آینده سلطنت در عربستان بر دل بردن از سدیریها و امریکا متمرکز خواهد بود.
امید به خویشاوندان مادری
از سال 1982 که ملک فهد بر تخت شاهی تکیه زد بلوک سدیریها شکل گرفت و قوام یافت. حصه بن احمد آلسدیری، مادر فهد و از محبوبترین همسران ملک عبدالعزیز بود. فهد هر هفته شش برادر تنی و تعداد دیگری از برادران ناتنیاش را که آنها هم مادرشان از طایفه سدیری بودند به خانهاش دعوت میکرد و سر میز شام با هم درباره مسائل داخلی و خارجی بحث میکردند. بعدها فهد و شش برادر تنیاش که برخی از آنان پستهای عالی گرفتند به هفت سدیری و سپس به طور کنایهآمیزی به آلفهد معروف شدند. در پی درگذشت فهد، تلاشهای ملک عبدالله برای زایل کردن قدرت و نفوذ سدیریها چندان مثمرثمر نبود.
اینک ملک سلمان که خون سدیری دارد کمر همت به احیای جایگاه طایفه مادریاش بسته است. برای نیل به این هدف، سلمان ولیعهدی را از برادر ناتنیاش، مقرن، پس گرفت و محمد، پسر 55 ساله برادر تنیاش، نایف، را به جای او نشاند. پادشاه عربستان در تکمیل سهگانه سدیریها پسرش محمد، وزیر دفاع، را معاون ولیعهد کرده است تا خود، برادرزاده و فرزندش تنها تصمیمگیرندگان بزرگ کشور باشند. این نخستین بار در تاریخ 83 ساله سلسله سعودی است که پسران از صف منتهی به کاخ پادشاهی کنار زده میشوند و نوادگانش در صدر مینشینند.
حذف متعب
تا قبل از عزل و نصبهایی که بامداد چهارشنبه (نهم اردیبهشت) به حکم سلطنتی سلمان انجام شد سه مدعی بزرگ سلطنت در میان نوادگان عبدالعزیز به چشم میخورد که سلمان یکی از آنها را از دور رقابت بیرون راند. متعب بن عبدالله، فرزند پادشاه سابق و رئیس گارد ملی، محمد بن نایف، وزیر کشور و محمد بن سلمان، وزیر دفاع. این سه شاهزاده در راس نهادهای مهمی گمارده شدهاند که مسئولیت حفظ نظام سلطنتی و امنیت کشور را برعهده دارند و بزرگترین امتیاز آنها داشتن مجوز خرید سلاح است.
متعب از جانب پدرش در مسیر پادشاهی قرار گرفت و هنوز در میان شاهزادگان و مقامات و قبایل فدائیانی دارد؛ چرا که گارد ملی متشکل از نیروهای قبایلی است که در چند سال اخیر عادت کردهاند گوش به فرمان او باشند. اما ملک سلمان تا به امروز روی خوش به متعب نشان نداده است. از ابتدای حمله سعودیها به یمن محمد بن نایف در کنار محمد بن سلمان که فرمانده اصلی جنگ است ایستاده و گلوله شلیک میکند. در این میان متعب غایب بود. ملک سلمان برای آنکه مخالفت احتمالی متعب با جنگ را از پیش بیاثر و فرماندهی او را مخدوش کند، در فرمانی گارد ملی را به مرز عربستان با یمن اعزام کرد. ارتقای بن نایف به ولیعهدی و انتصاب بن سلمان به معاونت ولیعهد به مثابه به رخ کشیدن توانمندیهای جنگی این دو و پاسخ به منتقدان حمله به یمن است.
پیش از این ملک سلمان با تغییراتی که صورت داده بود عملا حوزه امنیت و سیاست به قلمرو محمد بن نایف و مسایل اجتماعی و اقتصادی به عرصه جولان محمد بن سلمان تبدیل شده بود. بن نایف مغز متفکر سیاست ضدتروریسم عربستان به شمار میآید و بن سلمان نیز به امر پدر ریاست بالاترین کمیته اقتصادی و مدیریت امور دربار را برعهده گرفته است.
محمد بن نایف بر لبه پرتگاه
محمد بن نایف و محمد بن سلمان حالا رقیبی جدی ندارند. اما تردیدی نیست که ملک سلمان سلطنت را در نهایت برای پسر خودش میخواهد، نه پسر نایف. ملک سلمان از آن رو ردای ولیعهدی را بر محمد بن نایف پوشانده که حذف خانواده او از قدرت ساده است.
محمد بن نایف تنها دو دختر دارد و پسر شناخته شدهای ندارد. در کشوری که زنان حتی از حق رانندگی محروم هستند دختران بن نایف و سایر زنان هرگز به دربار راه نخواهند یافت. با توجه به این مساله، اگر محمد بن نایف روزی پادشاه شود انگیزهای برای بر هم زدن نظمی که سلمان ایجاد کرده نخواهد داشت. در عین حال، اگر محمد بن سلمان در خط سلطنت همچنان پشت سر پسرعمویش باشد طبیعتا در رسیدن به تاج و تخت در جادهای هموار و بیرقیب خواهد بود.
تغییر به خاطر امریکا
ملک سلمان در داخل علمای وهابی و سدیریها را رهرو و حامی خود کرده است و در خارج به امریکا تکیه میکند. در سالهای گذشته ریاض و واشنگتن رابطه پرفراز و نشیبی داشتهاند. بنابراین، عربستان مصمم است تمام نیروهای داخلی امریکا را در ترسیم نقشه راه آینده عربستان با خود همراه کند. سعود الفیصل، وزیر خارجه به دلیل ابتلا به بیماری پارکینسون، مخالفت با حمله به یمن و بیمیلی به همکاری با نسل جوان شاهزادگان بلندپرواز گزینه مطلوبی برای احیای رابطه با واشنگتن نبود. از این رو، او نیز پس از 40 سال حضور در راس وزارت خارجه کنار گذاشته شد و عادل الجبیری، سفیر عربستان در امریکا، جانشین وی شد.
الجبیری عضو خاندان سعودی نیست. این به آن معنی است که وزارت خارجه از دست فرزندان فیصل، پادشاه اسبق، خارج شده و در رقابت شاهزادگان برای کسب قدرت یک خانواده دیگر حذف شده است. عادل الجبیری سالها در امریکا زندگی کرده و به آناتومی سیاسی و منش دیپلماتیک امریکاییها آشناست. مهمترین ماموریت وی ترمیم و رتوش وجهه سعودیها نزد امریکاییها و جلب دوباره حمایت آنهاست؛ زیرا عربستان برای سرپا ماندن و ادامه حیات به حمایت یک قدرت بزرگ نیاز دارد.
ادامه تغییرات
با توجه به پروژه انقلابی و طرحهای تکمیلی ملک سلمان به نظر میرسد تغییرات اخیر پایان تصمیمگیریهای این پادشاه 79 ساله نباشد. روی کار آمدن نسل جوان حاکمان مستلزم حمایت همراهی همتایان و ملازمان جوان است. بر همین اساس، احتمال میرود در آینده نزدیک گارد ملی به رهبری متعب و وزارت پولساز نفت هم به کسان دیگری سپرده شود؛ کسانی که در دوره انتقال قدرت از سلاطین سالخورده، وفاداری خود را به بن نایف و بن سلمان ثابت کرده باشند و از اندیشه شورش و اعتراض به تحریک غیرسدیریها بری باشد.
نویسنده: هرمز برادران، روزنامه نگار
دیدگاههای نویسنده این مقاله لزوماً بیانگر مواضع شبکه پرس تیوی نیست.
ع م / د ب