تصمیم جان بِینر، رییس جمهوری خواه مجلس نمایندگان امریکا برای کنارهگیری از سمت خود، اگرچه از افزایش شکاف در این حزب خبر میدهد، اما همزمان میتواند نشانۀ قدرت گرفتن جناح محافظه کار حزب جمهوری خواه باشد که این روزها بیش از همه در انجمن آزادی مجلس نمایندگان تبلور یافته است.
انجمن آزادی مجلس نمایندگان نه تنها توانست جان بِینر را وادار به کناره گیری از ریاست این مجلس کند، بلکه کوین مک کارتی، رهبر اکثریت و اصلیترین گزینه جانشینی بِینر را نیز از میدان به در کرد.
این دستاوردها برای انجمنی که مدت زیادی از تاسیس آن نمیگذرد، بسیار قابل توجه است و برای فهم آن باید نگاهی به دلایل قدرت گرفتن محافظه کاران امریکایی انداخت.
انجمن آزادی
انجمن آزادی مجلس نمایندگان امریکا اگرچه در سال 2015 تاسیس شد، با این حال ریشههای آن به جنبش تی پارتی در حزب جمهوری خواه بازمیگردد که از سال 2009 بیش از پیش در درون این حزب قدرت گرفته است.
این انجمن شامل 42 نمایندۀ جمهوری خواه از مجموع 247 نمایندۀ این حزب در مجلس نمایندگان است اما نشان داده میتواند نقش هدایتگر و تاثیرگذاری در درون حزب جمهوری خواه داشته باشد.
این انجمن، خود را نماینده امریکاییهای بی شماری میداند که حکومت آنها را نمایندگی نمیکند. این گروه از محدود و پاسخگو شدن حکومت، قانون اساسی و حاکمیت قانون و توسعه آزادی و امنیت و رفاه برای همه مردم امریکا حمایت میکند.
با این حال ماموریت اصلی این انجمن که ایدئولوژیکترین انجمن کنگره محسوب میشود، اتخاذ مواضعی محافظه کارانه و سختگیرانه از سوی حزب جمهوریخواه است که به عقیدۀ آن، میتواند قدرت این حزب و البته جریان محافظه کاری را در امریکا احیا کند.
انجمن آزادی و سنت محافظهکاری در امریکا
سنت محافظهکاری، همواره بخش مهمی از تاریخ امریکا بوده است. این سنت که با دفاع از ارزشها و تمدن غربی تعریف میشود، از دهه 1950 به طور جدی وارد عرصه سیاست در امریکا شد.
با این حال تا دهه 1980 و پیش از به قدرت رسیدن رونالد ریگان، سنت محافظهکاری هم در حزب جمهوریخواه و هم در حزب دموکرات دیده میشد. از آن زمان به بعد بود که حزب جمهوریخواه به عنوان نماد محافظه کاری و حزب دموکرات به عنوان الگوی لیبرالیسم در جامعۀ امریکا تعریف شد.
دستاوردهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محافظه کاران امریکایی در دوران ریگان اما در دوران جورج بوش بر باد رفت و اشتباهات راهبردی او از جمله حمله به عراق و افغانستان، بهای سنگینی برای جریان محافظه کار در این کشور داشت.
از این رو سنگرهای محافظهکاران، یکی پس از دیگری به تصرف لیبرالها درآمد، اگرچه نمیتوان از تاثیرات جهانی شدن نیز بر تضعیف موقعیت محافظهکاران امریکایی چشم پوشی کرد.
دولت امریکا در سالهای اخیر بزرگتر شده است و کنترلش بر جامعه که پیش از 11 سپتامبر به عرصه اقتصاد محدود بود، پس از این حادثه مسائل امنیتی را نیز در بر گرفت و افشاگریهای اخیر دربارۀ جاسوسی از ارتباطات تلفنی و اینترنتی شهروندان نشان داد تا چه میزان سیطرۀ دولت امریکا بر جامعه گسترده شده است.
قانون بیمههای درمانی که به «اوباماکر» معروف شده است، قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان، قوانین سقط جنین، قانونی شدن استفاده از ماریجوانا در برخی از ایالتهای امریکا و البته سیاستهای مهاجرتی اوباما، کابوسی برای محافظه کاران امریکایی بوده است.
جناح تندوروی حزب جمهوری خواه، مسوولیت اصلی این شکستها را متوجه رهبری این حزب و جناح میانهرویی میداند که به جای ایستادگی بر اصول و ارزشها به مذاکره و مصالحه با رقیب دموکرات میاندیشد.
از دیدگاه محافظهکاران حزب جمهوریخواه و حامیان جنبش تی پارتی، به جای سازش در برابر جناح لیبرال، باید سرسختانه بر اصول محافظهکاری مانند دولت اقلیت، بازار آزاد، خانواده و مذهب ایستاد.
دو قطبی شدن جامعه امریکا
همزمان با قدرت گرفتن جناح راست در حزب محافظه کار، ارزشهای لیبرال نیز در حزب رقیب تقویت میشود و این مساله نه تنها عرصۀ سیاسی بلکه جامعۀ امریکا را بیش از قبل به سمت دو قطبی شدن پیش میبرد.
در حالی که جمهوریخواهان میانهرو از سوی جنبش تی پارتی حذف میشوند، دموکراتهای بلوداگ (محافظهکار) نیز نمیتوانند در مقابل حملات لیبرالها مقاومت کنند.
افزایش اقبال به چپ و سوسیالیسم در میان حزب دموکرات در سالهای اخیر در سیاستهایی مانند افزایش مالیاتها برای گسترش حمایت از اقشار آسیبپذیر و همگانی کردن بیمههای درمانی دنبال شده است.
حمایت از ازدواج همجنسگرایان، برنامههای مربوط به کنترل خانواده، تلاش برای محدود کردن قوانین حمل سلاح و حل مسالۀ مهاجران غیرقانونی نیز از جمله سیاستهای جناح لیبرال حزب دموکرات بوده که البته با واکنش تند راستگرایان رقیب روبرو شده است.
آنچه میتواند دوقطبی شدن عرصه سیاسی در امریکا را به عرصه اجتماعی تعمیم دهد، تلاش دو جناح راست و چپ، برای هدف قرار دادن گروه و اقشار مختلف در این جامعه است.
برای محافظه کاران امریکا، مهم نیست مخالفت آنها با اوباماکر یا فرمان اجرایی رییس جمهوری دربارۀ مهاجران غیرقانونی، به بهای از دست دادن حمایت اقشار آسیبپذیر یا مهاجرتبار تمام شود. در مقابل آنها تلاش می کنند با ایستادگی بر آنچه اصول و ارزشهای امریکایی مینامند، حمایت آن دسته از افراد جامعه را به دست آورند که از تضعیف این اصول نگرانند.
در مقابل چپگرایان دموکرات امیدوارند با اتخاذ سیاستهای حمایتی مانند بیمههای درمانی فراگیر یا سرو سامان دادن به وضعیت مهاجران، آرای رایدهندگان کم درآمد، زنان، جوانان و شهروندان مهاجر را هدف قرار دهند.
از این رو به نظر میرسد هرچه حرکت به دو سوی طیف راست و چپ در امریکا بیشتر شود، دسته بندیها در جامعۀ امریکا بیش از پیش تقویت میشوند، البته باید دید احیای سنت محافظه کاری، آنگونه که انجمن آزادی مجلس نمایندگان امریکا آن را دنبال میکند، تا چه حد میتواند جایگاه خود را به عنوان نیروی سیاسی جدید، در جامعۀ امریکا تقویت کند.
نویسنده: آزاده طاهری
دیدگاههای نویسنده این مقاله لزوماً بیانگر مواضع شبکه پرس تیوی نیست.