«بعد از دست یافتن به بمب، از آن استفاده کردهایم. آن را علیه کسانی به کار بردهایم که بدون هشدار، به ما در پرل هاربور حمله کردند؛ علیه کسانی که به زندانیان جنگی امریکایی گرسنگی دادند، آنها را کتک زدند و اعدامشان کردند، علیه کسانی که لاف اطاعت از قوانین جنگی را کنار گذاشتهاند. ما از این بمب استفاده کردهایم تا تألمات جنگ را کوتاه کنیم، و جان هزاران هزار امریکایی جوان را نجات دهیم.»
این بیانیهای بود که «هری ترومن»، رئیس جمهور وقت امریکا در 9 آگوست 1945 بعد از بمب باران اتمی شهر ناگازاکی ژاپن به دست نظامیان امریکایی، صادر کرد. در این حمله بمب موسوم به «مرد خپل» بر سر ساکنان شهر منفجر شد و بیش از 70 هزار نفر را به کام مرگ کشاند. این حمله سه روز پس از آن صورت گرفت که «پسربچه»، عنوانی که امریکاییها برای بمب اتمی دیگر انتخاب کرده بودند، در شهر هیروشیمای ژاپن منفجر شد و دست کم 140 هزار نفر را کُشت. ترومن که فرمان استفاده از این بمبها را صادر کرده بود، دلیل به کارگیری «پسربچه» را نیز کاهش زمان جنگ، نجات دادن جان امریکاییها و انتقام یاد کرده و گفته بود: «ژاپنیها جنگ را از هوا در پرل هاربور آغاز کردند. آنها چندین برابر هزینه دادند.»
پس از این حملات بود که امپراتوری ژاپن خود را تسلیم کرد و خصومتهای جنگ جهانی دوم پایان یافت. گرچه نقش بمببارانهای اتمی به منظور پایان دادن به جنگ، همچنان موضوع مباحثات گسترده در محافل کارشناسی است.
«پسربچه» و «مرد خپل» توانستند به خون بارترین جنگ قرن بیستم پایان دهند، اما زمینهساز رقابتی دهشتناک شدند که سایۀ آن همچنان بر امنیت جهان، 70 سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، سنگینی می کند: رقابت برای تولید تسلیحات مدرن اتمی و هزینههای هنگفت مربوطه.
چهار سال پس از حادثۀ ناگازاکی بود که امریکاییها از شنیدن یک خبر شوکه شدند: آزمایش بمب اتمی شوروی، به نام «نخستین برق». اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در 29 آگوست 1949 نخستین آزمایش بمب اتمی خود را در منطقهای دورافتاده در قزاقستان، انجام داد. دانشمندان شوروی برای اندازه گیری قدرت این بمب، در محل انفجار ساختمانهایی بنا کردند و همچنین در مناطق اطراف، حیواناتی را در قفس قرار دادند. نتیجۀ آن حداقل برای امریکاییها قابل تامل بود زیرا شدت انفجار با نخستین انفجار بمب اتمی امریکا موسوم به «تثلیث»، برابر بود.
گفته میشود فیزیکدانهای شوروی متناسب با میزان تنبیهی که برای شکست احتمالی تلاشهایشان در نظر گرفته شده بود، تقدیر شدند. کسانی که قرار بود در صورت ناکامی شوروی اعدام شوند، «قهرمانان کارگران سوسیالیست» لقب گرفتند و افرادی که میتوانستند زندانی شوند، به خاطر کامیابی در تولید بمب مخرب اتمی جایزۀ موسوم به «نظم لنین» را که چندان پرآوازه نبود، دریافت کردند.
در سوم سپتامبر همان سال بود که یک هواپیمای جاسوسی امریکا بر فراز ساحل سیبریا، نخستین علایم رادیو اکتیویته را از انفجار دریافت کرد و همین کافی بود که متعاقبا در همان ماه پرزیدنت ترومن به مردم امریکا اعلام کند، شوروی هم بمب اتمی دارد تا خیال همه از اتمی بودن رقیب، راحت و زمینه برای رقابت تسلیحات اتمی بین دو ابرقدرت ادامه یابد.
شوروی توانسته بود اسرار هستهای امریکا را از طریق «کلاوس فوکس»، فیزیکدان متولد آلمان که به امریکا در ساختن نخستین بمبهای اتمیاش کمک کرد، دریافت کند. این انتقال اطلاعات برای فوکس گران تمام شد، چون سه ماه بعد از اعلام اتمی بودن شوروی، فیزیکدان آلمانی بازداشت شد. وی که در جنگ جهانی دوم در مقر تولید و توسعه اتمی امریکا مستقر بود، اطلاعات دقیق از برنامههای اتمی امریکا را به شوروی داده بود. برملا شدن این مساله هم زمان شد با از دست رفتن برتری اتمی امریکا، به همین دلیل پرزیدنت ترومن دستور تولید بمب هیدروژنی را صادر کرد، بمبی که در قالب تئوری صدها بار قدرتمندتر از بمب های اتمی بود که بر فراز ژاپن فروریخت. امریکا در اول نوامبر 1952، «مایک»، نخستین بمب هیدروژنی جهان را در منطقهای در جزایر مارشال در اقیانوس آرام منفجر و همۀ آنچه در محل انفجار بود نابود کرد: تنها یک گودال وسیع به جا ماند. شوروی اما این آزمایش را بیپاسخ نگذاشت و در 22 نوامبر 1955 نخستین بمب هیدروژنی خود را آزمایش کرد تا به این ترتیب، هر دو ابرقدرت جهان، مالک به اصطلاح آن «اَبَربمب» باشند تا رقابت بر سر تولید تسلیحات غیر متعارف بین دو کشور و پس از آن، دیگر کشورهای جهان و همچنین رژیم اسرائیل گسترش یابد.
موسسه بین المللی صلح استکهلم (سیپری) در گزارشی اعلام کرده است در ابتدای سال 2015 امریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین، هند، پاکستان، اسرائیل و کره شمالی حدود 15 هزار و 850 بمب اتمی داشتند. در این میان، امریکا با 7 هزار و 260 بمب و روسیه با 7 هزار و 500 بمب بیشترین بمبهای اتم را در اختیار دارند تا به رغم تمام پیمانهای بینالمللی و قول و قرارهایی که بین واشنگتن و مسکو رد و بدل شده است، دو رقیب دیرینه جنگ سرد همچنان به رقابت در این عرصه نیز ادامه دهند. گرچه به گزارش این موسسه، تعداد کلی کلاهکهای هستهای در جهان در حال کاهش است و علت آن نیز عمدتا به امریکا و روسیه باز میگردد که در حال کاهش زرادخانههای اتمی خود هستند.
فقط با نگاهی به برنامه های اتمی آمریکا و روسیه در می یابیم دل خوش کردن به آمار موسسه سیپری در مورد کاهش زرادخانهها اتمی، چندان منطقی به نظر نمی رسد.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در 10 سپتامبر 2014 گفت مسکو برای مقابله با امریکا و ناتو، «بازدارنده تضمین شده جدید هستهای» تولید خواهد کرد. امریکا هم که اعلام کرده است در نظر دارد کل زرادخانههای هستهای خود را بازسازی کند. این برنامه شامل کلاهکهای هستهای، موشکها، هواپیماها و زیردریاییهایی میشود که حامل تسلیحات اتمی هستند. کنگره امریکا با بیان آن که هزینۀ این طرح تا ده سال آینده، 348 میلیارد دلار خواهد شد، اعلام کرده است پیش بینی میشود تا 30 سال بعد، چیزی حدود یک تریلیون دلار صرف بازسازی زرادخانه های اتمی امریکا شود.
امریکا، شوروی (سابق)، انگلیس، فرانسه و چین به عنوان برندگان جنگ جهانی دوم در 24 اکتبر 1945، منتشور ملل متحد را تصویب و خود را به عنوان پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل معرفی کردند. این اعضا علاوه بر حق وتو، خود را محق داشتن بمبهای اتمی هم میدانند و از این بابت بسیار مدیون «پسربچه » و «مردخپل» هستند.
نخستین وظیفۀ شورای امنیت، حفاظت از صلح بینالمللی است. اما آیا نوادگان «پسربچه» و «مردخپل» که با آنها می توان کل جهان را چندین بار نابود کرد، ابزاری برای صلح و ثبات بینالمللی هستند؟
نویسنده: حمید رضا بابایی
دیدگاههای نویسنده این مقاله لزوماً بیانگر مواضع شبکه پرس تیوی نیست.