یکبار دیگر جوان سیاه پوست، یکبار دیگر پلیس سفید پوست، یکبار دیگر تیراندازی و یکبار دیگر، تظاهرات خیابانی. این اتفاقاتی است که این روزها در شهرهای مختلف آمریکا در جریان است.
در جدیدترین مورد از تیراندازی پلیس سفید پوست به جوانی سیاه پوست در آمریکا، تونی رابینسون 19 ساله در شهر مدیسون در ایالت ویسکانسین توسط مت کنی، پلیس 45 ساله کشته شد . مقامات پلیس اعلام کردند که در زمان تیراندازی، رابینسون مسلح نبود؛ هرچند که گفته شده است این جوان قصد درگیر شدن با پلیس را داشته است. پیش از آن نیز حوادث مشابه در شهر فرگوسن ایالت میسوری و شهر نیویورک از سوی پلیس سفید پوست علیه دو سیاه پوست تکرار شده بود که در هر دو مورد، هیات منصفه دادگاه ویژه، پلیسهای ضارب را تبرئه کردند. این اتفاقات، اعتراضات گسترده ای را در آمریکا به دنبال آورد.
خشونت و نژادپرستی
ایجاد نهاد پلیس در هر جامعهای با هدف برقراری نظم و مقابله با هنجارشکنی ها انجام می گیرد. با این حال، اگر پلیس از وظایف ذاتی خود خارج شود یا وظایف خود را به درستی انجام ندهد، جامعه را در معرض تهدیدات جدی قرار می دهد. در حال حاضر، نشانه هایی از انحراف پلیس آمریکا در عمل به وظایفش دیده میشود . گرچه هنوز دهها هزار مامور پلیس در آمریکا در چارچوب وظایف قانونی خود عمل می کنند و بعضا برای برقراری نظم در جامعه به شدت مسلح این کشور جان خود را نیز از دست می دهند، با این حال، رفتار تعدادی معدود از پلیسهای متخلف وجهه نهاد برقراری امنیت در آمریکا را به شدت مخدوش کرده است . این موضوع بیشتر از آنجا نشات میگیرد که دو پدیده مذموم «خشونت» و «نژادپرستی» با یکدیگر پیوند خوردهاند و حوادث ناگواری را در شهرهای مختلف آمریکا ایجاد کردهاند.
خشونت و به کارگیری سلاح گرم یکی از ویژگی های فرهنگی آمریکا به شمار میآید . این کشور از معدود کشورهای جهان است که در قانون اساسی آن، نگهداری و حمل سلاح گرم به عنوان یکی از حقوق غیر قابل اغماض شهروندی شناخته شده است. بنابراین، بی دلیل نیست که به ازای هر سه آمریکایی، دو قبضه سلاح گرم در اختیار شهروندان است؛ سلاح هایی که بعضا در برخی از ارتشهای دیگر کشورهای جهان نیز دیده نمی شود. در چنین جامعهای، هر فرد به دیگری مظنون است و هر گونه اشتباهی می تواند به شلیک گلوله منجر شود. به عبارت دیگر، در بسیاری از مواقع اگر «نکشی، کشته خواهی شد.» این وضعیت هم برای پلیس و هم برای افراد عادی جامعه صدق می کند. ترس پلیس از تیراندازی های بی محابا، آنان را به افرادی به شدت خشن و ترسو بدل کرده است که در برابر هرگونه احتمال تیراندازی، به سرعت دست به اسلحه می شوند و فرد مظنون را به قتل می رسانند. در مقابل نیز خشونت پلیس به خشونت افراد دامن زده است به گونهای که در بسیاری از مواقع، حتی با مشاهده پلیس، تیراندازیهای بی هدف آغاز می شود.
نکته بعدی اینکه رشد مداوم خشونت در آمریکا بر وضعیت نژادی این کشور تاثیر منفی گذاشته است. از یک سو به دلیل کمبود امکاناتی همچون فرصت های شغلی، رفاه اجتماعی و تحصیلات مناسب برای رنگین پوستان آمریکا، این گروه در مقایسه با اکثریت سفید پوست بیشتر در معرض ابتلا به انواع ناهنجاریهای اجتماعی قرار میگیرند و به قانون شکنی متمایل می شوند. از سوی دیگر نیز خیل کثیری از مردم آمریکا از جمله گروهی از پلیس های سفید پوست، ریشه هنجارشکنی سیاهان را در نژاد و رنگ پوست آنان تصور می کنند. به همین دلیل، در اغلب موارد، یک نوجوان یا جوان سیاه پوست گناهکار قلمداد می شود؛ مگر آن که خلاف آن ثابت شود. با توجه به چنین ذهنیتی، پلیس سفیدپوست عامدا یا متاثر از ذهنیت غلط اجتماعی، در نخستین مواجه با یک نوجوان سیاه پوست، دست به اسلحه می برد و فرد مظنون را به قتل می ساند؛ در حالی که بعدا مشخص می شود مقتول حتی سلاح گرم نیز با خود حمل نمی کرده است.
قضاوت و نژادپرستی
خطای انسانی توسط نیروهای امنیتی در هر کشوری محتمل است و این که پلیسی به اشتباه، فردی را به قتل برساند، اقدامی نادر به شمار نمی آید. با این حال، آن چه بر اعتراضات اخیر در آمریکا افزوده است، نه فقط تکرار موارد تیراندازی پلیس سفید پوست به سوی نوجوانان سیاه پوست بلکه تبرئه پلیس های ضارب از سوی دستگاه قضایی این کشور است. در یک سال گذشته، پرونده دو حادثه جنجالی تیراندازی به سمت دو مرد سیاه پوست به دادگاه ویژه ارجاع شد تا در مورد خطاکار بودن ماموران پلیس اعلام نظر شود. در نظام قضایی آمریکا، دادستان به عنوان مدعی العموم می تواند هم خود راسا علیه مظنون پرونده قضایی تشکیل دهد و هم از هیات منصفه کمک بگیرد. اعضای این هیات های منصفه از افراد عادی در محل وقوع جرم تشکیل می شوند و اغلب بر اساس مستندات ارائه شده از سوی دادستان تصمیم می گیرند. قابل ذکر است که در این مرحله، وکلای طرفین پرونده حضور ندارند و نمی توانند از موکلای خود دفاع کنند.
در هر دو پرونده مایکل براون ، نوجوان کشته شده در فرگوسن و اریک گانر، مرد کشته شده در نیویورک، هیات منصفه رای به تبرئه پلیس داد. به عبارت دیگر، این دو هیات منصفه حتی اجازه ندادند پروند مرگ دو انسان در دادگاه طرح شود تا اگر پلیسهای ضارب گناهکار شناخته شدند، مجازات شوند. از آنجا که براون در منطقه ای عمدتا سفید پوست نشین کشته شد، تمامی هیات منصفه به استثنای سه نفر سفید پوست بودند و دادستان نیز فردی سفید پوست بود که اتفاقا در نوجوانی، پدر پلیس خود را در پی تیراندازی یک فرد سیاه پوست از دست داده بود. این سابقه و ترکیب هیات منصفه، شائبه نژادی بودن تصمیم دادگاه به تبرئه پلیس سفید پوست را ایجاد کرد. در حال حاضر، عموم فعالان حقوق مدنی و طرفداران عدالت اجتماعی در آمریکا معتقند که خطای پلیسهای متعصب نژادپرست در برخورد با رنگین پوستان، با تصمیم قضات و هیاتهای منصفه نژاد پرست، لاپوشانی می شود. از دید این گروه، گرفتار آمدن نهادهای امنیتی و قضایی به تعصبات نژادی، خطری است که جامعه آمریکا، بوِیژه میلیون ها رنگین پوست و مهاجر تبار را تهدید می کند.
سریالهای بی انتها
در جامعه آمریکا، خشونت رو به فزونی است و به شکل لجام گسیخته از سلاح گرم در مدارس، دانشگاه ها، سینماها، مراکز خرید و حتی پایگاههای به شدت محافظت شده ارتش آمریکا استفاده می شود. این روند موجب شده است تا برخورد پلیس با افراد خشن تر شود و هر مواجه مشکوک، قتلی را از جانب نیروهای پلیس به همراه آورد . در عین حال، تعارضات نژادی در آمریکا به دلیل رشد فزاینده مهاجرتبارها و افزایش آگاهیهای نژادی در این کشور، شدت گرفته است. این در حالی است که گسترش رسانه های خبری جدید ، بویژه شبکه های اجتماعی اینترنتی موجب شده است تا کوچکترین تخلف نیروهای پلیس به سرعت به گوش همگان برسد و از مرزهای آمریکا فراتر رود. مجموعه این عوامل به شکل گیری سریال «پلیس های قاتل» در آمریکا انجامیده است که به نظر نمیرسد در آینده نزدیک پایان یابد.
نویسنده: امیر علی ابوالفتح
دیدگاههای نویسندهی این مقاله، لزوما بیانگر مواضع شبکهی پرس تیوی نیست.
م ص/م ح