تا پیش از موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری امریکا، نظرسنجیها و آمار و ارقام، شانس موفقیت هیلاری کلینتون را در انتخابات ریاستجمهوری امریکا بین 75 درصد تا 99 درصد میدانستند، اما چه شد که این پیشبینیها اشتباه از آب درآمد؟
بازنگری این آمار و ارقام نشان میدهد موسسات نظرسنجی از دو منظر مرتکب اشتباه شده بودند.
برخی از رسانههای امریکایی دو نوع نظرسنجی انجام داده بودند. برخی از این نظرسنجیها به طور سراسری در امریکا برگزار شد تا برآورد آرای مردم مشخص شود، اما این دست نظرسنجیها نتیجۀ انتخابات را در هر ایالت به طور جداگانه بررسی نمیکردند.
پیشبینی این نوع نظرسنجیها دربارۀ اینکه کلینتون آرای مردمی بیشتری نسبت به دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب امریکا، کسب میکند، صحیح بود. با وجود این، آرای مردمی کسبشدۀ کلینتون کمتر از حد انتظار نظرسنجیها بود.
به عنوان مثال، نتایج نظرسنجی رویترز و ایپسوس نشان میداد کلینتون در آرای مردمی با اختلاف سه درصد ترامپ را شکست دهد؛ در این نظرسنجی شانس کلینتون برای کسب 270 رأی الکترال لازم برای رسیدن به کاخ سفید 90 درصد عنوان شد. کلینتون نهایتاً 47/7 درصد از آرای مردمی را کسب کرد و نسبت به دونالد ترامپ که 47/5 درصد از آرای مردمی را به خود اختصاص داده بود، در این بخش از رأیگیری پیشتاز شد، ولی ترامپ با کسب حدنصاب آرای الکترال رئیسجمهور منتخب کشورش شد.
سازمانهای خبری و نظرسنجی همچنین مدلهای متعددی را برای محاسبۀ احتمال پیروزی دو نامزد طراحی کردند. مبنای این دست محاسبات، نظرسنجیهای انجامشده در هر ایالت بود، اما بازنگریها نشان میدهد در این نوع نظرسنجیها دربارۀ شانس کلینتون برای پیروزی در انتخابات اغراق شدهاست و دلیل آن نیز تغییر در الگوی رأیدهی در برخی ایالات بود.
شاید بخشی از این اشتباه ناشی از آن باشد که کارشناسان، نظام انتخاباتی امریکا را آنچنان که باید مدنظر قرار ندادهاند.
رئیسجمهور امریکا بر مبنای آرای مردمی انتخاب نمیشود. شهروندان امریکایی با آرای خود، اعضای مجمع گزینندگان (الکترال کالج) را در 50 ایالت این کشور و ناحیۀ کلمبیا برمیگزینند. اعضای این 51 مجمع معمولاً متعهد به رأی دادن به نامزد خاصی هستند و آرای آنها رئیسجمهور را مشخص میکند.
سازمانهایی که نتیجۀ احتمالی انتخابات را پیشبینی میکردند آرای این 51 مجمع را به طور کاملاً مجزا و غیرمرتبط با یکدیگر در نظر میگرفتند.
این در حالیست که رویۀ انتخابات در امریکا اینگونه نیست؛ گرایش رأیدهندگان نسبت به یک نامزد در یک ایالت ممکن است در ایالات دیگری که بافت جمعیتی مشابه دارد نیز روی دهد. این مسئله در رأیگیری روز سهشنبه نمایان شد.
نظرسنجیهای انتخاباتی شانس زیادی برای پیروزی کلینتون قائل شده بودند زیرا هر ایالت را جداگانه در نظر گرفته بودند.
کلیف یونگ، مدیر مؤسسۀ نظرسنجی ایپسوس، معتقد است پیشبینی مؤسسههای نظرسنجی دربارۀ میزان مشارکت گروههای مختلف اشتباه از آب درآمد و مشارکت واجدین شرایط در انتخابات نیز کمتر از حد تصور بود.
یونگ افزود میزان مشارکت «سفیدپوستانی که سطح تحصیلات پایینتر دارند» نسبت به «جوانان، افرادِ تحصیلکردهتر و رأیدهندگان (گروههای) اقلیت» نسبتاً بیشتر بود.
وی افزود تغییر جزئی در میزان مشارکت گروههای مختلف «میتواند نتیجۀ انتخابات را تغییر دهد.»
در نهایت، بیتوجهی به این تغییرات در نظرسنجیها در هر ایالت سبب شد پیشبینیها اشتباه از آب درآیند. هر مؤسسۀ نظرسنجی باید درخصوص میزان مشارکت رأیدهندگان تصمیمگیری کند و این تصمیمگیری با توجه به الگوهای پیشین مشارکت رأیدهندگان انجام میشود، اما میزان واقعی مشارکت در هر ایالت تا پیش از روز انتخابات مشخص نیست.
در عین حال، آرای بالا در ایالتهای بزرگی مانند نیویورک و کالیفرنیا باعث میشود تأثیر آن در نتیجۀ انتخابات اغراقآمیز به نظر بیاید، اما نظام مجمع گزینندگان – که نحوۀ توزیع آرای آن در ایالات امریکا نامتناسب است – این اثر را کاهش میدهد؛ برای مثال، ایالت کالیفرنیا که 12 درصد از جمعیت امریکا در آن ساکن است، تنها 10 درصد از رأی مجمع گزینندگان (55 رأی) را در اختیار دارد ولی ایالت کمجمعیتی مانند داکوتای شمالی، که کمتر از یکچهارم درصد مردم امریکا را در خود جای داده، دو برابر این میزان (3 رأی) در مجمع گزینندگان رأی دارد.
استفاده از این مطلب با ذکر منبع «پرس تیوی فارسی» بلامانع است.