News   /   ايران

رهبر انقلاب: مسیحیان ایران از انقلاب و جنگ سربلند بیرون آمدند

رهبر انقلاب با حضور در منزل شهدای مسیحی با خانواده‌های آن‌ها دیدار کردند. (عکس از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب، به مناسبت ولات حضرت عیسی مسیح (ع) در منزل خانوادۀ شهید آشوری «روبرت لازار» حضور یافتند.

مقام معظم رهبری در دیدار با خانوادۀ این شهید با اشاره به این‌که مجاهدت این شهید مایۀ افتخار کل کشور است، فرمودند: «پشت این مجاهدت، مجاهدت این خانم (مادر شهید) است. این روحیه خیلی باارزش است. یک‌وقت یک‌نفر انقدر بی‌تابی می‌کند که مانع بقیه می‌شود که کار او را دنبال کنند. اما رضایت مادر و پدر و بعد هم صبر او این فضا را ایجاد می‌کند. هرجا می‌روم، غالباً مادرها روحیه‌شان بهتر از پدرهاست. ما مردها نمی‌توانیم احساسات مادران را درک کنیم. مردها هم فرزندشان را دوست دارند اما مادر فرق می‌کند.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین افزودند: «در انقلاب و جنگ اقلیت مسیحی، هم ارامنه و هم آشوری، سربلند بیرون آمد. به‌عنوان یک ایرانیِ وفادار، عاقل، بصیر و شجاع.»

رهبر انقلاب در واکنش به این کلام مادر شهید که «یک کار بدهید به من که بروم برای مملکت خدمت کنم» گفتند: «همین حرف شما، کار بزرگی است. یکی از کارهای انبیا "تبیین" بود. خیلی از مردم، راه را کج می‌روند، چون نمی‌دانند. اگر بیان وجود داشت، راه روشن می‌شود. همین خصوصیت این خانم و گفتن این حرف‌ها کار بزرگی است. خانم‌ها در جنگ کارهای بزرگی کردند. جبهه رفتند، پرستاری کردند، اما بیان از همه مهم‌تر است. همین حرف زدن شما، چه در کلیسا و چه بیرون، و ابراز این روحیه کار خیلی مهمی است. ان‌شاءالله خدا به شما طول عمر بدهد و همین روحیه را حفظ کنید.»

مقام معظم رهبری هنگام خداحافظی هدیه‌ای به مادر شهید دادند و گفتند: «ان‌شاءالله عیدتان مبارک باشد. شب خوبی بود... ما به مسلمان‌ها قرآن هدیه می‌دهیم. اگر می‌توانستم یک انجیل خوب پیدا کنم، می‌آوردم. این انجیل‌های الان، عموماً روایت هستند نه کلام وحی. البته یوحنا، لوقا، پتروس و... بزرگان مسیحیت هستند که بعضاً هم شهید شدند. این‌ها مسیحیت را به ایران و روم و... بردند. وگرنه مسیحیت برای شرق است. توی آن‌ها پیغمبر و نایب پیغمبر هم بوده. حواریون جزء بزرگان دین هستند. در اسلام هرکس عصمت حضرت مسیح و حضرت مریم را منکر شود، از اسلام خارج است. احترام ما به مسیحیت این‌گونه است. انجیل هم مثل قرآن و تورات از آسمان آمده. اما انجیل‌های فعلی، اینهایی که من خواندم، روایت است نه آن چیزی که از آسمان نازل شده. اگر آن را گیر می‌آوردیم، روی چشم‌مان می‌گذاشتیم.»

آلفرد، یکی از برادران شهید روبرت لازار در این دیدار دربارۀ شهادت برادرش گفت: «چند روز مانده بود سربازی‌اش تموم شود. اما قبول نکرده بود برگردد. بعد از قطعنامه شهید شد. اول گفتند اسیر شده. بعدها که رفتیم خانۀ هم‌رزمش، می‌گفت تا لحظۀ آخر پشت تیربار بود. هرچی گفتم برویم عقب، نیامد. تا این که یک خمپاره به سنگرمان خورد و زخمی شد. اسیرمان کردند. گفتند بقیه کجا هستند، گفتیم کسی نمانده است. با قنداق تفنگ زدند توی سرم و بیهوش شدم. در بعقوبه به هوش اومدم. پرسیدم کسی هم با من آوردید، گفتند نه و این آغاز ۸ سال بی‌خبری مادر از جوان ۲۲ ساله‌اش بود.»

وی افزود: «سال ۷۵ بود. داشتم از کاشان به تهران می‌آمدم که تصادف کردم. مدارکم را بردند قم. رفتم قم، گفتند افسر مربوطه رفته است به جمکران. ماه رمضان بود. دو راه داشتم. یا ول کنم بیایم تهران و چند روز بعد دوباره برگردم یا بروم جمکران. با خودم گفتم این همه مدت در این مسیر رفت‌وآمد کردم، تا حالا جمکران نرفتم. بروم اونجا. شب چهارشنبه بود و ماه رمضان. جمکران غلغله بود. گفتم یا صاحب‌الزمان! خبر برادرم را برایم بیاور؛ زنده یا شهید. من که صاحب‌الزمان را نمی‌شناختم. اما دیدم همۀ مردم دارند دعا می‌کنند، به دلم افتاد برای برادر مفقودالاثرم دعا کنم. همان موقع بود که یک نفر آمد و یک کاسه آش تعارف کرد. یک نفر هم یک تکه نان به من داد. خلاصه، کارم با افسر تمام شد و آمدم تهران. چهارشنبه تهران بودم. پنجشنبه بود که از معراج خبر آوردند برادرم برگشته است و فردا با ۱۰۰۰ شهید تشییع می‌شود. فردایش روز قدس بود. مادرم از هیچ چیز خبر نداشت. به دلش الهام شده بود. رفته بود نماز جمعه برای تشییع. غوغایی بود آن روز. هیچ تشییعی این‌جور نشده بود. کلی از هم‌محله‌‌ای‌های مسلمان آمده بودند برای تشییع جنازۀ برادرم. در همین کلیسای مارگیوگیز جمع شده بودند و سینه می‌زدند و می‌گفتند: حضرت عیسی مسیح، صاحب عزاست امروز.»

مادر شهید لازار نیز گفت: «وقتی به راهیان نور رفتم، محل شهادت پسرم نرفتم. خیلی دور بود. چه فرقی دارد، همۀ شهیدان بچه‌های من هستند. پسرم را در آرامستان اقلیت‌های دینی در جادۀ ساوه دفن کردیم. مرتب به او سر می‌زنم. دو روز پیش هم آن‌جا بودیم. عید پاک هم می‌ریم. در دهۀ فجر هم یک روز برای غبارروبی می‌رویم.»

مادر شهید افزود: «در کرمانشاه، کنفرانس خبری گذاشتند. گفتم من بلد نیستم خوب فارسی حرف بزنم. گفتند اشکال ندارد. از همه هم بهتر حرف زدم. گفتم مسلمان و مسیحی باید دست در دست هم بدهیم و ایران را بسازیم. گفتم اسلحه بدهید بروم بجنگم... ما اهل جنگ نبودیم، آن‌ها آمدند این کارها را کردند.»

رهبر انقلاب ضمن تایید حرف‌های مادر شهید، فرمودند: «حاضر نیستند استقلال ما را تحمل کنند.»

 

 


Press TV’s website can also be accessed at the following alternate addresses:

www.presstv.co.uk

SHARE THIS ARTICLE
Press TV News Roku