در هفتههای اخیر ارتش نیجریه حملات مرگباری علیه مسلمانان این کشور اجرا کرده است که از جملۀ آنها میتوان به کشتار صدها شیعه در شهر زاریا، تخریب کامل حسینیۀ بقیه الله در این شهر، حمله به منزل شیخ ابراهیم الزکزاکی، رهبر جنبش اسلامی نیجریه، کشتار سه فرزند شیخ در این حمله و در نهایت زخمی و دستگیر کردن وی اشاره کرد.
شبکۀ پرس تی وی پیش از بروز این حوادث ناگوار مصاحبهای با این روحانی آفریقایی در ارتباط با پیام جهانی اسلام انجام داده که متن آن به قرار زیر منتشر می شود:
پرس تیوی: آیا اسلام تنها دین اعراب است یا به همۀ مردم دنیا تعلق دارد؟
شیخ ابراهیم الزکزاکی: در پاسخ به سوال شما دربارۀ اینکه آیا اسلام دین اعراب است یا اینکه به افراد دیگر به خصوص آفریقاییها نیز مربوط است، باید بگویم که اسلام یک پیام جهانی است برای همۀ انسانها به طور کلی. بله، کسی که این پیام را منتقل کرد، یک عرب بود. بله، کتاب مقدس آن به زبان عربی وحی شده بود. بله وی [حضرت محمد (ص)] در عربستان زندگی کرد و از دنیا رفت. اما این پیام، جهانی است.
قطعا خداوند برای صحبت با همۀ مردم زبان او (پیامبر اسلام) را انتخاب کرد و آن منطقه را برای آغاز پیام خود برگزید. اما انسان، انسان است. هر کجا که باشد انسان است، سبکهای زندگی و افکار انسان هر کجا که باشد، شبیه به هم هستند و به همین دلیل است که میتوان با او به زبان یک انسان، صحبت کرد. و همین طور که یک انسان خطاب میشود، در واقع انسانها با فرهنگ و آداب مختلف هم خطاب قرار میگیرند.
اگر بخواهم از منظر تاریخی این موضوع را بیان کنم، زمانی که پیامبر دعوت خود را در مکه آغاز کرد، کسانی که این پیام را مخالف عقاید خود میدیدند، در مقابل این پیام و کسانی که آن را پذیرفتند، ایستادند. اولین جایی که این دین پذیرفته شد، آفریقا بود. وقتی که با ایمان آورندگان مقابله شد، پیامبر(ص) فرمودند که شنیدهاند در حبشه -اتیوپی فعلی- پادشاهی عادل و مسیحی حاکم است و برخی میبایست به آنجا مهاجرت میکردند. و این نشانگر جهانی بودن پیام ایشان است. اهالی حبشه عرب نبودند بلکه آفریقایی بودند.
حدود هشتاد و پنج نفر از اصحاب پیامبر(ص) به آنجا مهاجرت کردند و اصحم نجاشی - نجاشی لقب پادشاه حبشه در آن زمان بوده است- آنها را پذیرفت و پناه داد. به آنها گفت آزادند در صلح و آرامش در سرزمین او زندگی کنند و این زمینۀ شکلگیری یک جامعۀ اسلامی در آنجا را فراهم کرد و کسی تا پایان عمر نجاشی نمیدانست که وی خود نیز مسلمان است تا زمانی که از دنیا رفت و پیامبر در آن روز فرمود امروز برادرتان را از دست دادید بنابراین باید بر او نماز بخوانید و ایدۀ صلاه الغائب یا نماز بر شخصی که حضور ندارد، مطرح شد. معمولاً پیکر را در مقابل خود قرار میدهید و نماز میخوانید ولی پیکر نجاشی در حبشه بود و پیامبر در مدینه بر وی نماز گزارد.
این نشانگر آن است که اگر غیر از اعراب گروهی ادعای ارتباط مستقیم با اسلام را داشته باشند، آنها آفریقاییها هستند. و همین طور به مصر که مهد تمدن و فرهنگ است، میتوان اشاره کرد که اسلام به آنجا نیز رفت. به یاد بیاورید زمانی را که پیامبر(ص) افرادی را به مصر فرستاد و به آنها فرمود باید توجه خاصی به مصریها داشته باشند.
ایشان ارتباطات خانوادگی با مصریها داشتند و ماریه قبطیه، همسرشان از اهالی مصر بود. زمانی که پیامبر به تمام پادشاهان نامه فرستادند و فرمودند برای هدایت تمام انسانها آمدهاند، نامهها به سوریه، حبشه، یمن و مصر فرستاده شد. پادشاه مصر به محتوای نامه علاقه نشان داد، (با این حال) دعوت پیامبر(ص) به اسلام را نپذیرفت اما هدایایی برای ایشان ارسال کرد.
هدایایی که پادشاه مصر برای پیامبر(ص) ارسال کرد، شامل عسل، پزشک و یک زن مصری به منظور ازدواج (با پیامبر ص) بود، پیامبر عسل و ازدواج را پذیرفت و پزشک را باز پس فرستاد. چرا که به بیان ایشان، مسلمانان تا هنگامی که گرسنه نشوند دست به غذا نخواهند برد و به همین دلیل بیمار نمیشوند. ماریه قبطیه همسر پیامبر(ص) بود و فرزندی به نام ابراهیم به ایشان بخشید. به همین دلیل است که اگر افرادی غیر از اعراب بخواهند ادعای نزدیکی به اسلام را بکنند، آفریقاییها هستند. مسلمانان ابتدا به حبشه و سپس به مصر پناه بردند و پیامبر اولین همسر غیرعرب خود را از مصر اختیار کرد.
پرس تیوی: برخی مردم بر این باورند که مذهب تولید یک نظام فرهنگی-اجتماعی است. اکنون آیا بین نظام فرهنگی-اجتماعی عربهای قبل و بعد از اسلام تفاوتی وجود دارد؟
زکزاکی: بله، قطعاً همینطور است، زیرا اسلام به عنوان یک پیام جهانی آمده است تا تفکر ما را تغییر دهد، البته فرهنگ مردم جای خود باقی میماند، اما مبنای فکر و عمل ما تغییر میکند. به طور مثال، اعرابِ آن زمان برای خود فرهنگی داشتند که جنبههای خوب و بد داشت، یکی از جنبههای مثبت فرهنگ آنها چیزی به اسم «موروئا» است، یعنی ویژگیهایی که یک شخص را ارزشمند میکند.
همچنین مهماننوازی و صداقت و درستی؛ برای آنها اینکه فردی دروغ بگوید مایه شرمساری است. بنابراین همیشه حقیقت را میگوید تا به عنوان یک فرد دروغگو شناخته نشود. کسی که دروغ میگوید حتی ممکن است از جانب نوهاش مسخره شود؛ چون از او میپرسند آیا تو نوه همان فرد دروغگو هستی؟
بنابراین دروغ نمیگویند و صادق هستند چون میخواهند شرافتشان حفظ شود. مهمان نواز هستند چون میخواهند محبوب باشند و همهشان مهماننواز هستند. بنابراین، اینها جنبههای مثبت فرهنگ آنهاست. اینها همه اساس فرهنگ آنها بود، اما اکنون (پس از اسلام) حقیقت را میگویند اما نه به خاطر جلب اعتماد مردم، بلکه به خاطر خدا، چرا که میدانند در دنیا و آخرت باید جوابگو باشند، بنابراین حقیقت را میگویی حتی اگر کسی تو را نبیند، چون میدانی خداوند تو را میبیند.
همه جنبه های مثبتی که ذکر کردم به خاطر قدرت تحول است و به آن توحید میگویند، این کارها را به خاطر خدا انجام میدهی، اما فرهنگهای بد مثل زنده به گور کردن دختران و چیزهایی مثل این، موارد ناپسندی هستند که مردم باید از آن دوری کنند.
باید توجه داشت که اسلام خیلی عمیق وارد همه زوایای زندگی انسان نمیشود تا حتی خوراک و پوشاک شما را تغییر دهد، بلکه محدودیتهایی را مشخص میکند. مثلا در مراسم حج میبینی که مسلمانان لباسهای مختلفی بر تن دارند و غذاهای مختلفی میخوردند، اسلام بایدها و نبایدها را درباره مواردی همچون غذا و لباس و ... به ما میگوید. به طور مثال اینکه امام باید لباسی شرافتمندانه به تن کند و منظور از «شرافتمندانه» میتواند در کشورهای مختلف، مثلاً مالزی و هند متفاوت باشد....گاهی هم قوانین اسلامی وابسته به تفسیر مناطق مختلف است، اینکه مردم چگونه آن را میبینند. به طور مثال قانونی به اسم «خدبه» وجود دارد که نوعی نامزدی است؛ این نامزدی بین زوجی انجام میشود که به هم قول دادهاند با یکدیگر ازدواج کنند و حرام است که قولشان را بشکنند. همچنین اگر کسی بعد از این نامزدی به دنبال وصلت با آن دختر باشد نیز حرام است. نامزدی هم به فرهنگ مردم بستگی دارد، مردم مختلف روشهای مختلفی برای نامزدی دارند.
همچنین، مراسم ازدواجی به نام «مالیما» وجود دارد که به عنوان یک سنت شناخته شده، اما صراحتاً گفته نشده است که چگونه این مراسم را انجام دهید. مردم مختلف میتوانند آن را بر اساس فرهنگ خود برگزار کنند؛ این مساله جهانی بودن فرهنگ اسلامی را نشان میدهد.
میگویند زبان، ابزار یک فرهنگ است. ما فرهنگ خود را از طریق زبان منتقل میکنیم. ما هیچ تفاوتی بین خود و اعراب نمیبینیم. ما در هم تنیده شدهایم و [امتی] واحد هستیم. من به زبان هوسه صحبت میکنم که عمدتا در شمال نیجریه، نیجر، کامرون و بخشهایی از اوگانادا صحبت میشود. این زبان بیشتر از هر زبان دیگری در قاره آفریقا صحبت میشود که از زبان سوآحلی هم بیشتر مورد استفاده است. زبان سوآحلی در سه کشور کنیا، اوگاندا، تانزانیا زبان رسمی است. جمعیت این سه کشور حتی از جمعیت سه ایالت شمال نیجریه هم بیشتر نیست. اگر شما واژگان عربی را از زبان هوسه حذف کنید، نمیتوانید حرف بزنید. بنابراین ما اعراب را خارجی نمیدانیم بلکه خود را متعلق به یک جامعه واحد میدانیم.
پرس تیوی: اکنون میبینیم برخی از دولتها در کشورهای اسلامی سعی داشتند و دارند جامعه خود را به این بهانه که اسلام با فرهنگ آنها همخوانی ندارد سکولار کنند. به نظر شما ریشه این تفکر در کجاست؟
زکزاکی: در درجه نخست میپذیریم که مردم در افکار و انتخاب خود آزاد هستند. باید پذیرفت که فرهنگ در معرض تغییر است و یک چیز مشخص و تعریف شدهای نیست. اگر شما انتخاب میکنید که مسلمان باشید، اسلام قوانین و آداب خود را دارد، بنابراین حجاب زنان در اسلام مقولهای اجباری است. شاید فرهنگی مخالف حجاب باشد، اما شما با انتخاب حجاب به فرهنگ خود بر اساس آموزههای پروردگار که بر پایه وحی بر ما نازل شده است، بنیان بخشیدهاید و آن را پذیرفتهاید. بنابراین، با گذشت زمان این آموزهها به فرهنگ ما تبدیل میشوند. زنان موی سر خود را میپوشانند و این به فرهنگ ما تبدیل میشود. به عنوان مثال، مردمان غیرمسلمان زیادی مانند هندوها و سیکها و زنان آنها هم موی سر خود را میپوشانند. حتی در برخی از فرقههای مسیحیت هم زنان نمیتوانند بدون پوشش سر عبادت کنند که در واقع فرهنگ آنان است.
وقتی میگوییم افراد آزادی انتخاب دارند، خب آنها را آزاد بگذارید. اگر در فرهنگی حجاب تعریف شده است، افراد باید بتوانند حجاب داشته باشند. در فرهنگ ما، یعنی در فرهنگ نیجریه حجاب به عنوان مساله زنان تعریف نشده است، بلکه فرهنگ ما آن را چیز جدیدی میداند. اما به تدریج به موضوع پذیرفته شدهای در جامعه ما تبدیل شده است.
پرس تیوی: شما مطرح کردید اسلام زمانی که به شبه جزیره عربستان آمد، خود را با جنبههای خوب فرهنگ آن منطقه تطبیق داد و جنبههای منفی فرهنگ این منطقه را حذف و رد کرد. آیا اسلام در روند گسترش به دیگر فرهنگها نیز این روند را ادامه داده است؟ منظور من زمانی است که اسلام به آفریقا، هند و مناطق دیگر رسید. به عنوان مثال آیا اسلام گفته است که این فرهنگی که شما دارید خوب است، خب آن را حفظ کنید و این فرهنگ شما بد است، پس آن را کنار گذارید. آیا به نظر شما با گسترش اسلام این روند نیز گسترش یافته است؟
زکزاکی: بله این درست است. این مسئله نه تنها در آن موارد خاصی که شما مطرح کردید بلکه در کل جامعه مسلمانان نیز اتفاق افتاده است. زمانی که اسلام به سوی شرق حرکت کرد، اسلام خود را با موارد بسیار زیادی تطبیق داد، نه تنها برای نفع مردم بلکه برای نفع همه جامعه مسلمانان. برای مثال در بخش ادبیات، متنهای زیادی به زبان عربی ترجمه شد و در نهایت به عنوان ادبیات عرب در سراسر جهان منتشر شده است. برای مثال زمانی که اسلام به یونان رسید، اسلام خود را با فلسفه سقراط و افلاطون نیز تطبیق داد؛ این بدان معناست که نه تنها اسلام میتواند خود را با فرهنگ شما به منظور استفاده شما منطبق کند، بلکه فرهنگ شما را به خود جلب میکند تا برای استفاده همه امت اسلامی بکار گیرد.
پرس تیوی: بنابراین نه تنها اسلام فرهنگ و دانش غیرمسلمانان را که حاوی ابعاد ضد و نقیض نیست، به خود جلب کرده است، بلکه این فرهنگ و دانش را در جهان اسلام گسترش داده است.
زکزاکی: بخش زیادی از آثار ادبیات عرب به طور شگفت انگیزی متعلق به غیر اعراب است. اگر شما ادبیات اسلامی را مطالعه کنید متوجه میشود که افرادی که در این ادبیات مشارکت عمده داشته اند عرب نیستند. مردم شرق و غرب به خاطر دانشی که از ادبیات داشتند، آن را اینجا (به اسلام) آوردند... و درباره سنت اسلامی نیز همینگونه است. در میان اهل تسنن کتابهای بوهری و مسلم... ولی بوخری اهل بخارا بوده که در سرزمین پارس بوده است پیش از آنکه در کشورهای آسیای جنوبی قرار بگیرد...در تاجیکستان یا ازبکستان...آسیای مرکزی...و مسلم نیز اهل نیشابور است که داخل ایران قرار دارد. که از مولفان اصلی مجموعه احادیث پیامبر است و آموخته های وی جدا از دانش اسلام است...همینطور فلسفه یونانی نیز شبیه سازی شد و به عربی ترجمه شد و گسترش یافت و اروپایی ها نیز این مساله را تایید میکنند. اما برای اعراب ، البته این چیزیست که گفته میشود ولی باید بگوییم برای مسلمانان، این فلسفه ها محو میشد. دانش شرق فلسفه انسانی غرب همگی شبیه سازی شد و گسترش یافت...اما هم اینک فرهنگ عربی از نعمت توحید بهره مند شده و تمامی این دانش و فلسفه از نعمت توحید بهره مند هستند...شاید همگی فلاسفه غرب درباره خدا صحبت میکردند بدون اینکه آشنایی دقیقی از او داشته باشند اما با شناخت خدا این دانش گسترش یافت . پس وضعیت به اینگونه بوده است مسلمانان چیزهای بسیاری را شبیه سازی کرده و آنها را گسترش داده اند. مثلا مردم ممکن است فکر کنند نوشیدن چای یک فرهنگ عربی است، هیچ وقت بدین صورت نبوده زیرا این فرهنگی چینی است حتی لغت چای هم از چین آمده. ایرانی ها به آن چای میگویند و اعراب نیز به آن شای میگویند و حتی در زبان خود ما نیز به آن شای گفته میشود و به طور شگفت انگیزی این مساله به بخشی از فرهنگ ما تبدیل شد ولی هیچ کس قبول نمیکرد فرهنگ نوشیدن چای که در میان مسلمانان رواج دارد در اصل از چین آمده است، پس جهانی بودن دین بدین شکل است که نه تنها فرهنگها را جذب میکند بلکه آنها را در سراسر جهان اشاعه میدهد.
پرس تی وی: به نظر من هنگامی که صحبت از مسلمانان است و آنها از دین به عنوان یک فرهنگ تبعیت میکنند متوجه میشوید که مسلمانان با ایمان تر هستند و احساس آنها به اسلام به عنوان بخشی از شخصیت آنها قویتر است. مثلا مسیحیان غیر غربی را در نظر بگیریم. به نظر میرسد که مسیحیان غیر غربی بسیار راحتتر از دین خود جدا میشوند؛ مثلا مسیحیان افریقا، چین یا کره ایها اما در مورد مسلمانان حتی مسلمانان غیر عرب جدا شدن از اسلام بسیار دشوار است. ایا این موضوع نشان دهنده همین صحبتهای شماست که گفتید اسلام فرهنگها را از بین نمیبرد و اینکه موارد مثبت را تقویت میکند و موارد منفی را پس میزند و اینکه شما احساس از دست دادن هویت را ندارید؟
زکزاکی: بله همینطور است. مثالی که شما در مورد مسیحیان افریقا زدید که در واقع پیرو دین مسیحیت هستند باور دارند که مسیحیت یک دین است بر خلاف آن اروپایی ها آن را یک فرهنگ و هنجار میدانند و به همین دلیل مسیحیت اروپایی برای آنها بیگانه شده است. برای شما مثالی میزنم در کتاب یک مبلغ مسیحی نیجریه ای که چند سال پیش خواندم نوشته بود که اگر یک نفر بخواهد مسیحی شود آنها مطمئن بودند که 10 نفر به اسلام روی می آورند...اگر آنها یک نفر را به مسیحیت در آورند مطمئن بودند که 10 نفر مسلمان شده اند. پس هنگامی که آنها مردم را از مذاهب افریقایی به مسیحیت تغییر دین میدهند و آنها را آماده میکنند تا به اسلام بگرایند. گاهی این مسیحیان هستند که موعظه میکنند ولی مردم بعدا فکر میکنند این افراد من را به یک دین دعوت میکنند تا خدا را پرستش کنم اما این افراد سپس به مساجد میروند و مسلمان میشوند آنهم بعد از شنیدن سخنرانی های یک مسیحی. این نویسنده گفته بود دلیلش این است که اسلام از مسیحیت به فرهنگ افریقایی نزدیک تر است. یکی از دلایل دیگر این بود که اسلام ساده تر است و اینکه فقط یک خدا وجود دارد و پیغمبرش محمد (ص) است اما توضیح سه گانه مسیحیت دشوار و فهم آن احتمالا غیرممکن است، شاید غیرممکن اشتباه باشد ولی فهم آن دشوار است. این نویسنده می گوید مسائل و تئوری های دشواری باید توضیح داده شود که فهم آن برای عده کثیری دشوار است ولی در اسلام بسیار ساده است فقط یک خدا وجود دارد و محمد تنها پیام رسان اوست و این مسائل به فرهنگ افریقایی نزدیکتر است. زیرا ایده ازدواج با یک همسر، ایده ای اروپایی است و حتی مسیحی نیز نیست ولی آن را مسیحی جلوه میدهند. اما افرقیایی ها میگویند ازدواج با چند همسر برای آنها رایج است و سپس آنها در اسلام میبینند که همینگونه است و موارد دیگری نیز وجود دارد که آنها متوجه میشوند نسبت به اسلام نزدیکتر از فرهنگ غربی هستند پس به اسلام روی می آورند. بدین معنی که آنها با گرویدن به اسلام احساس در خانه بودن دارند و این فرهنگ برایشان ملموس تر است ولی هنگامی که مسیحی میشوند احساس میکنند کاملا دچار تحول و دگرگونی شده اند.
پرس تی وی: آیا این حالت بخاطر آن است که اسلام دین فطرت و ذات انسان است؟
زکزاکی: بله. اسلام با ذات انسان در هم تنیده شده است.
پرس تی وی: پس شاید بتوان گفت که این موضوع که اسلام به افریقایی ها نزدیکتر است نشان میدهد که اسلام به اروپایی ها و چینی ها و غیره هم نزدیکتر است؟
زکزاکی: بله درست است. دقیقا همینطور است. دلیل اینکه فرهنگ اروپایی برای افریقایی غریبه شد این است که در تضاد با برخی سرشتهای مردم افریقا بود. اسلام حتی به اروپایی ها هم نزدیکتر است. جهان شمولی انسان و اینکه چه چیزی برای همه انسان ها مناسب است ... هیچ فرهنگی در تطابق کامل با فرهنگ انسان نیست ... چیزهایی وجود دارد که میان تمام انسان ها مشترک است و ما در آنها اشتراک داریم اما تفاوتهایی نیز وجود دارد و اگر برخی از این تفاوتها را بررسی کنیم و جنبههای مثبت آن را در نظر بگیریم ... همه مردم میتوانند از آن بهره ببرند و تنها محدود به یک فرهنگ نیست . اگر چیزهایی وجود داشته باشد که مردم از آن منع شده باشند مثل قبیله «دوروستیان» که مردگان خود را دفن نمیکردند و این اجساد فاسد میشدند و بوی بد میگرفتند و این مساله در تضاد با اصول بهداشتی است.
با اینکه آن ها ادعا میکردند که این مساله دینی است، اما غیرطبیعی بوده است .... بنابراین آنها در طول زمان موافقت کردند که بجای رها کردن جنازهها، آنها را دفن کنند. هنوز در چین مناطقی هست که جنازه را به جای دفن کردن تکه تکه میکنند و ادعا میکنند که با این روش روح را به آسمان میفرستند. البته این بخشی از فرهنگ آنان است اما این هم اشتباه است.
در واقع دفن کردن جنازه امری طبیعی است. وقتی بعد از صدها سال نبش قبر می کنند می توانید ببینید که استخوان های آنان هنوز سالم است. اما وقتی شما جنازهای را می سوزانی، او را برای همیشه از بین برده ای و تبدیل به خاکستر کرده ای. بنابراین باید گفت که اسلام نه تنها دین جهانی است بلکه دینی مبتنی بر طبیعت انسان است. قوانین آن با طبیعت همسو است.
پرس تی وی: یکی از راه هایی که بر اساس آن می توانیم تشخیص بدهیم که دین با مردم ... است این واقعیت است که دین خارجی و بیگانه نباشد،.... (در واقع) افراد از دین قدرت می گیرند. آیا این فرآیند در آفریقا اتفاق افتاده است؟ آیا ترقی ممالک اسلامی را در افریقا دیدهاید؟
زکزاکی: قطعا پیش از این در تاریخ امپراتوری های اسلامی ... (که درباره اش صحبت کردیم) و امپراتوری مصر وجود داشته است.
یا به عنوان مثال در افریقا نیز امپراتوری غنا وجود داشته است که البته نمی دانم قبل از ظهور اسلام بوده یا خیر. اما امپراتوریهای ...، نوبیا، کیش، مصر معروف بودهاند اما به نظر می رسد امپراتوری مالی، که در شهری به اسم جنی وجود داشته ... این را نشان میدهد که حتی قبل از اسلام تمدنهایی وجود داشته است.
اما وقتی اسلام، با فرهنگ حفاظت کننده خاص خودش به این منطقه آمد، حتی نوع نوشتن مخصوص خود، همانطور که میدانید اعداد صفر تا 9 از سرزمین های اسلامی آمده و در انگلیسی (دستگاه) اعداد عربی خوانده میشود. پیش از اختراع اعداد عربی، علم ریاضی نمیتوانست بوجود بیاید. باید برای هر عدد یک خط میگذاشتند (عدد نویسی لاتین) که این کار سختی بوده و مثلا اگر 10 عدد را می خواستند بنویسند باید 10 خط می گذاشتند.
می دانم که روشی وجود داشته که افراد عددها را در قرآن با استفاده از نمادهایی مینوشته اند، مثلا عدد 10 را با کشیدن یک دایره و گذاشتن نقطه ای درون آن می نوشتند. این نوع از نوشتن نمی توانست علم ریاضی را بوجود بیاورد. حتی عملیات ساده ریاضی مثل جمع و تفریق بدون وجود این اعداد عربی نمی توانست انجام شود.
بنابراین وقتی فرهنگ نوشتاری توسط مردم آفریقا پذیرفته شد و باعث ترقی تمدن هایی مثل مالی شد. در قرن 16 امپراتوری مالی باعث آمدن و رشد اسلام در غرب افریقا شد و تا حبشه نیز گسترش یافت. اسلام دومین دین در منطقه است که از شرق وارد نشده بلکه از غرب به ارمغان رسیده است.
اسلام از مصر به مراکش رفت و سپس با چرخش به شرق به غرب آفریقا وارد شد و امپراتوری مالی را تحت تاثیر خود قرار داد و در ادامه نیز بر بورکینافاسو، سنگال گینه و همینطور اتیوپی موثر واقع شد. بعد از آن نیز با تاثیر بر امپراتوری های دیگر در افریقا مانند امپراتوری غنا در طول 400 سال به سوی آندلس (اسپانیا) گسترده شد. اما در نیجریه، مسلمانان این کشور تحت استعمار قرار داشتند. استعمار تلاش کرده بود که مسیحیت را در ممالک مستعمراتی ترویج دهد و مانع گسترش اسلام شود.
کشور اسلامی به معنی وجود نظام اسلامی است. اسلام اقدامی علیه مسیحیت انجام نداده است بلکه اقبال عمومی به سوی اسلام بوده است. این کشور (نیجریه) تلاش کرده نظام اسلامی را عملی کند.
پرس تی وی: رویکرد نظام اسلامی در قبال غیرمسلمانان چگونه است؟ آیا اقلیت غیرمسلمانان را تحمل خواهد کرد و یا برآنها فشار خواهد آورد؟
شیخ زکزاکی: غیرمسلمانان در نظام اسلامی دارای حقوقی هستند که اساسی و بنیادین است مانند حقوقی که پیامبر اسلام (ص) پس از هجرت به مدینه برای یهودیان قائل بودند. ایشان حقوق مردم، غیرمسلمانان و کودکان را تضمین کرده بودند که از سوی ایشان نوشته شده است.
پرس تی وی: در قرنهای 20 – 21 مسیحیان نیجریه تحت قوانین شریعت زندگی کرده اند اما همواره بیم از دست دادن حقوقشان را داشته اند. آیا چنین بیمی در نظام اسلامی وجود خواهد داشت؟
زکزاکی: فکر نمی کنم چنین بیمی وجود داشته باشد. استعمار چنین موضوعاتی را القا می کند تا تغییرات مورد نظر خود را به وجود آورد و استعمار خود را حفظ کند. چنین ژست های سیاسی استعمار همواره وجود داشته است از جمله قهرمان سازی و القای این موضوع که اگر نظام اسلامی حاکم شود شما حقوق خود را از دست خواهید داد.
باید دست های پشت پرده و سیاستی را که پشت چنین القائاتی است دریابیم. طبق قانون اسلامی عملا مسیحیان و مسلمانان اعضای یک خانواده اند.
پرس تی وی: ادعا شده که مسلمانان و اسلام با غیر اعراب بیگانه اند و گفته شده که شیعه نمی تواند ارتباطی در مناطق سنی نشین برقرار کند. نظر شما در این باره چیست؟
زکزاکی: طرح چنین ادعاهایی کار مخالفان اسلام است و کسانی که بحث اسلام و ضد اسلامی را مطرح کرده اند به گونه ای که غیرمسلمانان را ضد اسلامی می پندارند و مسلمانان را با غیرمسلمانان در تقابل قرار می دهند. آنان با تمرکز بر اختلافات مذهبی، مذاهب را دسته بندی می کنند مثلا می گویند فلان مذهب (مالکی) با شیعه موافق است پس مخالف سنی است. آنان با اختلاف افکنی، مردم را به جان هم می اندازند.
مجری: با شیخ زکزاکی، رهبر احیای اسلامی در نیجریه درباره اسلام در ادیان غیر اسلامی و رابطه آن با غیراعراب مانند افریقایی ها به گفتگو نشستیم. در این گفتگو به جهانشمولی اسلام پرداختیم و فهمیدیم که اسلام تناقضی با غیراعراب ندارد.
اسلام دینی است که می خواهد نیکی را ارائه کند و در فرهنگ ما مسئله ای منفی محسوب نمی شود.